نقطه. سر خط

الهی! یاریم ده ... اگر روزی ، جای، چیزی شکستم ، دل نباشد

نقطه. سر خط

الهی! یاریم ده ... اگر روزی ، جای، چیزی شکستم ، دل نباشد

5

حال پدر بزرگ همونجوریه.

بهوش نیومده هنوز. ی هفته از عملش گذشته و دیگه خدا میدونه موندنیه یا رفتنی

فقط اینکه ما از سفر افتادیم

قراره 4 اردیبهشت بریم انشاله. اگه باز بند و بستی تو کار نخوره

 

پ.ن:

هرچه پیش آید ، خوش آید

4

این داستان پدربزرگ

همسری ما یه پدربزرگی داره که میشه بابای والده سلطان

و با پدربزرگ متوفی ما (خدا بیامرزه همه رفتگان رو) میشه پسرخاله

.....

تا اینجا رو داشته باشین

....

از اونجایی که هیچ دیواری کوتاهتر از دیوار ما تو خون والده سلطان پیدا نمیشه ، حسب الامر ایشون اسفند 94 پدر بزرگ رو به قصد زیارت ورداشتیم بردیم مشهد  که حسرت زیارت به دلشون نمونه

و ماجراهایی داشت واسه خودش که از حوصله تعریف خارجه

....

پدربزرگ جان که تو خونه بهشون میگفن جفنگی ( چون خیلی جفنگ میزنن)  حدود 91 سال شناسنامه ای و تقریبا ده سال یا بیشتر هم بدون شناسنامه بودن و الان بالای صد ساله ماشاله سر و مر و گنده

یه روزی (که چهارشنبه گذشته باشه) حالش بهم میخور (گلاب به روتون) و فشارش میره بالا میرسه 21

بیمارستان بردن همانا و عکس و سونو و اندوسکوپی و غیره

و تشخیص دکتر به وجود یه غده زیر شکم و بستری شدن همان

پنج شنبه هم که ما مهمون داشتیم ایشون زیر عمل بودن

شکمو که باز کردن باز گلاب به روتون دکتر گفته  روده بزرگ پاره شده بوده

به خاطر سرطان روده بزرگ

دکتر هم گفته که اگه جمعه بهوش بیاد شاهکار کرده وگرنه شنبه

پنج شنبه شب هم ما با مهمونا رفتیم ولایت که خدای نکرده دیدار قیامتی نشه

جمعه حالش مساعد نبود و دکتر زیاد امیدی نداشت

فشارش رسیده بود 7 و ضربان قلب 140-150

از اون روز هنوز بهوش نیومده ولی حالش بهتره . علایم حیاتی طبیعیه. فشارش نرمال شده. خودش نفس میکشه ولی بهوش نیومده

خلاصه

سرتونو درد اوردم

مسافرت ما تِلّید(کنسل شد)

موند واسه نیم دوم اردیبهشت

تا صبح چه زاید باز...


پ.ن:

تلید از واژه تلیدن (tellidan)   یعنی گره در کار افتادن . کنسل شدن

از واژه های زبان ولایت ما

3

قرار بود فردا مهمون بیاد

خواهرشوهرا + والده سلطان

از قضا یکی از خواهرشوهرا جمعه عروسی دعوته و نمیتونه بیاد

اون یکی هم خبر قطعی نداده

....

یه پاداش واریز کردن

میگن یه سر دارم و هزار سودا همینه

به قول هم ولایتیای ما که میگن: " یه قرو درُم هِلُم میه باقیش فلفلُم میه (یه قرون دارم هل میخوام با باقی پولش فلفل میخوام

حالا شده داستان ما و این دوزار پاداشه

اول که همسری میگه گوشی عوض کنیم ... که من مخالف بودم و تحقیق کرد دید پولمون نمیرسه

بعد من گفتم پس انداز کن برا زیارت کربلا. تا اخر سال پول بزاریم ..پولمون که کامل شد بریم ... همسری میگه واسه اون خدا بزرگه میرسه

بعد میگم بزن ب یه قرضی... اونم که انگار حیفش میاد

در آخر منم میگم دنیا دیدن به از دنیا خوردن ... ور دار بریم سفر

....

نتیجه اینکه میریم سفر ایشاله

طرفای اصفهان و بعدم شیراز

حالا دیگه باید از هفت خوان رستم رد شیم:  مرخصی جور بشه ، قضیه ممونا مشخص شه ، احتمالا خواهرم اینا بیان (که اگه نیان برنامه ما سر جاشه) و خلاصه دیگه


پ.ن

داشتم اون وب رو حذف میکردم مرور خاطراتی هم شد

خوب و بد. غصه و شادی و...

بر کنار لپتاب نشین و گذر عمر ببین

2

انگار خیلی چیزا باید نو بشه

اون همه دوست توی لینکدونی قدیم . الان فقط دوتا ثابت موندن. بقیه یا  رفتن   و   یا  ...  رفتن


پ.ن:

 چقد شکلکاش مزخرفه. ایییییی

نو نوار

سلام

یه خونه نو

یه شروع نو

توی سال نو


پ.ن :

   بوی نو شدن می آید...ولی تو
همیشه
رفیق کهنه ى من بمان...